بدون تو غزل گفتن برای من کمی سخت است..
يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ب.ظ
به یادت هست روزی که برای اولین بارم
نگاهت کردم و آرام گفتم "دوستت دارم"
خجالت می کشیدم از نگاه سر به زیر تو
ولی دل را زدم دریا و گفتم " می شوی یارم؟"
تمام حرف ها با یک نگاهت شد فراموشم
به رغم آن همه بیداری و تمرین و تکرارم
عرق بر روی پیشانیت و گونه سرخ مثل گل
صدایت اندکی لرزید و گفتی "من گرفتارم"
همین را گفتی و رفتی و من از دور می دیدم
چگونه رقص یک چادر پریشان کرده افکارم
بدون تو غزل گفتن برای من کمی سخت است
بیا گاهی ردیفم کن غزل بانوی اشعارم
شنیدم سبک های سنتی را دوست می داری
و از آنروز من مردی به سبک ایل قاجارم
هنوزم منتظر هستم که روزی توی دانشگاه
دوباره با نگاهی ساده گویم "دوستت دارم"
شاعر..؟؟
- ۹۴/۰۵/۱۱