بیا که هر دو به نوعی به شانه محتاجیم..
سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۰ ب.ظ
میان مُشتی از اَرزن چو درّ غلتان است
شبیه تو کم و امثال من فراوان است
بیا که هر دو به نوعی به شانه محتاجیم
دوباره موی تو و حال من پریشان است
تویی که نیم رخت مثل نیمه ی ماهی ست
که نیم دیگر آن پشت ابر پنهان است
نه پشت ظاهر خوب تو باطنی بد نیست
که هر دو روی تو بر عکس سکه یکسان است
رسیده ام به خدا از مسیر چشمانت
به نقطه ای که تلاقی عشق و عرفان است
عجیب نیست به سمت تو مایلم هر دم
که نام دیگر من آفتابگردان است
جواد منفرد