شایستهی تحسین، سیلی خور دشنام
سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ق.ظ
ای همهمه ی نام!
ای خلوت اوهام!
ای ماه دل افروز
ای شام سیه فام
خورشیدم و خاموش
دریایم و آرام
چشمی که جدا ماند
از شاخه ی بادام
اشکی که فرو ریخت
در آینه ی جام
نامم همه جا رفت
پیغام به پیغام
از قونیه تا بلخ
از تیمره تا شام
در گشت و گذارم
از عقل به اوهام
نزدیکم و دورم
چون کفر به خیام
شایسته ی تحسین
سیلی خور دشنام
بازیچه ی تـقدیر
فرسوده ی ایام
پلکی بزن ای مرگ!
تا پر کشم از بام
فاضل نظری