ما را برای گریه سر آستین بس است..
جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۲۹ ب.ظ
یک سینه حرف هست، ولی نقطهچین بس است
خاتون دل و دماغ ندارم.... همین بس است
یک روز زخم خوردم و یک عمر سوختم
کو شوکران؟ که زندگی اینچنین بس است
کو شوکران؟ که زندگی اینچنین بس است
عشق آمدهست عقل برو جای دیگری
یک پادشاه حاکم یک سرزمین بس است
یک پادشاه حاکم یک سرزمین بس است
مورم، سیاوشانه به آتش نکش مرا
یک ذره آفتاب و کمی ذرهبین بس است
یک ذره آفتاب و کمی ذرهبین بس است
ظرف بلور! روی لبت خندهای بپاش
نذری ندیده را دو خط دارچین بس است
نذری ندیده را دو خط دارچین بس است
ما را به تازیانه نـوازش نکن عزیز
که سوز زخم کهنهی افسار و زین بس است
که سوز زخم کهنهی افسار و زین بس است
از این به بعد عزیز شما باش و شانههات
ما را برای گریه سر آستین بس است
ما را برای گریه سر آستین بس است
حامد عسکری
+از قدیمی ها.