الهام

خلوت روح...

الهام

خلوت روح...

دانشجوی پزشکی علاقه‌مند به شعر...

شعر هایی را می‌خوانید که با آنها زندگی می‌کنم.

تبادل شعر، تبادل احساس است. خوشحال می‌شوم به تبادل شعر!

پیوندها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی ست...» ثبت شده است

۲۲
خرداد

پر می کشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار، در این پنجره با تو


از خستگی روز همین خوابِ پُر از راز
کافی ست مرا، ای همه ی خواسته ها تو


دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش، همه ذرات هوا تو


بیدارم اگر دغدغه ی روز نمی کرد
با آتشمان سوخته بودی همه را تو


پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا- تو


آزادگی و شیفتگی، مرز ندارد
حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو


یا مرگ و یا شعبده بازانِ سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه، که یا مرگ که یا تو


وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا- تو، همه جا- تو، همه جا- تو


پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم، از همه ی خلق چرا تو


محمدعلی بهمنی

  • امیرحسین