پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟
جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۱ ق.ظ
پر می کشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار، در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خوابِ پُر از راز
کافی ست مرا، ای همه ی خواسته ها تو
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش، همه ذرات هوا تو
بیدارم اگر دغدغه ی روز نمی کرد
با آتشمان سوخته بودی همه را تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا- تو
آزادگی و شیفتگی، مرز ندارد
حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازانِ سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه، که یا مرگ که یا تو
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا- تو، همه جا- تو، همه جا- تو
پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم، از همه ی خلق چرا تو
محمدعلی بهمنی