۱۹
تیر
یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی بـه سر ما دستی
شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی!
جلیل صفربیگی
یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی بـه سر ما دستی
شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی!
جلیل صفربیگی
بعد از سلام عرض شود خدمت شما
ما نیز آدمیـــــــــــــم بلا نسبت شما
بانوی من زیاد مزاحـــم نمی شوم
یکعمر داده است دلم زحمت شما
باور کنید باز همین چند لحظه پیش
با عشق باز بود سر صحبت شما
اما!هنوز هم که هنوز است به دلم
سر می زند زنی به قد و قامت شما
انگار سالهاست که کوچیده ای وما
بر دوش می کشیم غم غربت شما
ما درد خویش را به خدا هم نگفته ایم
تا نشکنیم پیش کسی حرمت شما
من بیش از این مزاحم وقتت نمی شوم
بانـــو خـــــــــــــــــــدا زیاد کند عزت شما
جلیل صفربیگی