الهام

خلوت روح...

الهام

خلوت روح...

دانشجوی پزشکی علاقه‌مند به شعر...

شعر هایی را می‌خوانید که با آنها زندگی می‌کنم.

تبادل شعر، تبادل احساس است. خوشحال می‌شوم به تبادل شعر!

پیوندها

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۵
ارديبهشت

خالی ام چون باغ بودا، خالی از نیلوفرانش

خالی ام چون آسمان شب زده بی اخترانش


خلق بی جان، شهر گورستان و ما در غار پنهان

یأس و تنهایی و من مانند لوط و دخترانش


پاره پاره مغربم، با من نه خورشیدی نه صبحی

نیمی از آفاقم اما، نیمه ی بی خاورانش


سرزمین مرگم اینک، برکه هایش دیدگانم

وین دل طوفانی ام، دریای خون بی کرانش


پیش رویم شهر را بر سر سیه چادر کشیده

روسری های عزا از داغ دیده مادرانش


عیب از آنان نیست، من دل مرده ام کز هیچ سویی

در نمی گیرد مرا افسون و شهر و دلبرانش


جنگجویی خسته ام بعد از نبردی نابرابر

پیش رویش پشته ای از کشته ی هم سنگرانش


دعوی ام عشق است و معجز شعر و پاسخ طعن و تهمت

راست چون پیغمبری رو در روی ناباورانش...


حسین منزوی..

  • امیرحسین
۲۴
ارديبهشت

روزی که کلک تقدیر در پنجه ی قضا بود

بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود


زان پیشتر که نوشد خضر آب زندگانی

ما را خیال لعلت سرمایه ی بقا بود


روزی که می گرفتند پیمان ز نسل آدم

عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود


ساقی شراب شوقم دیشب زیادتر داد

گر پاره شد ز مستی پیراهنم به جا بود


بر عاصیان هر قوم بگماشت حق بلائی

ما خیل عشقبازان هجرانمان بلا بود


ساقی لباس زهدم صد ره به می فرو شست

تا پاک شد ز رنگی کالوده ی ریا بود


گر در محیط حیرت غرقم گناه من چیست؟

در کشتی وجودم عشق تو  ناخدا بود


می خواستم که دل را از غم خلاص یابم

داغ جدائی آمد وین آخر الدوا بود


غبار همدانی

  • امیرحسین
۱۲
ارديبهشت

شود تا ظلمتم از بازی چشمت چراغانی
مرا دریاب، ای خورشید در چشم تو زندانی!

خوش آن روز که بینم باغ خشک آرزویم را 
به جادوی بهار خنده هایت می شکوفانی

بهار از رشک گل های شکر خند تو خواهد مرد
که تنها بر لب نوش تو می زیبد، گل افشانی

شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من
اگر پیمانه ای از آن به چشمانم بنوشانی

یقین دارم که در وصف شکر خندت فرو ماند
سخن ها بر لب «سعدی» قلم ها در کف «مانی»

نظر بازی نزیبد با تو هر کس را که می بینی 
امید من! چرا قدر نگاهت را نمی دانی؟

حسین منزوی
  • امیرحسین