الهام

خلوت روح...

الهام

خلوت روح...

دانشجوی پزشکی علاقه‌مند به شعر...

شعر هایی را می‌خوانید که با آنها زندگی می‌کنم.

تبادل شعر، تبادل احساس است. خوشحال می‌شوم به تبادل شعر!

پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اربعین» ثبت شده است

۰۵
آذر
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت؟ بگو..
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم
خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم
پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم

حافظ علیه الرحمه
  • امیرحسین
۰۳
آذر

در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن

با مُهر و مِهر فاطمه اصل سند شدن

 

این آروزی سرخ گذرنامه ی من است

در زیر پای مُهر سفارت لگد شدن

 

راه ورود را مگر آموختن ز عشق

راه خروج را ز کبوتر بلد شدن

 

پیمودن مسیر به فریاد یا علی

یعنی که با حسین، علی را مدد شدن

 

موکب شدن،مسیر شدن،مبتلا شدن

زائر شدن،گزارش یک مستند شدن

 

تیر هزار و چارصد و شصت و عشق را

بعد سه روز دیدن و از بیست صد شدن

 

بد چونکه بخش دوم “گنبد” شده نگو

مارا تمایلی ست جدیدا به بد شدن

 

تغییر می دهی همه را بعد کربلا

یعنی حسین با تو فقط میشود “شدن”

 

مهدی رحیمی

  • امیرحسین